دیلان و تعزیه دو روی یک سکه
رسول گلهبان- روزنامهنگار ✍
اول. کاتارسیس واژهای یونانی به معنای تزکیه و تطهیر است. این واژه از کلمه «کاتار» و «کاتارین» که در حوزه مذهب و پزشکی تعریف میشود گرفته شده است. در لغتنامه دهخدا «کاتار» اینگونه تعریف شده است: «از قلم یونانی به معنی تصفیهشدهها، فرقهای از زنادقه در قرون وسطی از اصل اسلاو که در فرانسه بهصورت البیژوا درآمدند. آثار مانویت در این فرقه دیده میشود.» در روانشناسی به معنای «تمیز کردن و پاکسازی»، افرادی که آسیبهای روحی دارند از طریق کاتارسیس تحت درمان قرار میگیرند. اصطلاح «کاتارسیس» به عنوان یک اصطلاح پزشکی در یونان باستان استفاده میشد. یعنی مواد بد را از بدن دفع میکند. گفته میشود که این کلمه در معنای اخلاقی و شرعی نیز به کار میرود. گروههای کوچک یا جوامع فشرده با هم کاتارسیس را تجربه میکنند. پس از کاتارسیس زندگی مشترک، آنها به یکدیگر نزدیک میشوند و رابطه آنها قوی تر میشود.
دوم. یک هیات عزاداری در یک کوچه یا خیابان را تصور کنید، جماعتی به عزاداری میپیوندند و مراسم را با هم انجام میدهند. وقتی نوحهخوان از حسین و مظلومیتش میگوید، عزاداران گریه میکنند. بعد از آن اقدامات جمعی اعتمادشان قویتر میشود، آنها به هم نزدیکتر میشوند و رابطه آنها با یکدیگر عامل تشکیل یک سازمان اجتماعی میشود. یک گروه بزرگ؛ یک ملت، یک ایمان، یک فرقهوقتی بی عدالتی یا اتفاق بدی به خاطر ویژگیهایشان برایشان اتفاق میافتد، آن گروههای بزرگ تصمیم…
یک ملت، یک ایمان، یک فرقه… وقتی بی عدالتی یا اتفاق بدی به خاطر ویژگیهایشان برایشان اتفاق میافتد، آن گروههای بزرگ تصمیم میگیرند آن آسیب را فراموش کنند و به نسلهای بعد از خود منتقل کنند. مانند همین عزاداری که مثال زده شد. یا برگزاری یک تعزیه در خلال ایام محرم و صفر. هر کاری که انجام میشود روتین و کنترل شده است. دقیقاً شبیه تئاتر نیست، اما تازگیهای تئاتر را دارد. عزاداران و تماشاچیانی که به آنجا میآیند ناخواسته به کنترل اجراکنندگان درمیآیند و شروع میکنند به گریه کردن. گویا خود در متن واقعه بودهاند، حتی اگر شیعه و معتقد به عزاداری و تعزیه نباشند. در واقع در اینجا کاتارسیس رخ داده است.
سوم. آهنگ «بینگۆل شەوتی» را در نظر بگیرید. مربوط میشود به اتفاقی که حتی قبل از تولد من رخ داد. من نه از بینگول و نه از آتش سوزیهای مهاجمان اطلاعی نداشتم. به لطف این آهنگ فهمیدم در کردستان چه رخ داده است. حال بیایید آنچه در این آهنگ اتفاق افتاده را مرور کنیم. طبق متن ترانه، سربازان ترک میآیند و زکی را در خانه ای در روستا محاصره میکنند. پس از درگیری، زکی کشته میشود و سربازان اشغالگر روستا را به آتش میکشند. این آهنگ برای اولین بار در سال 1988 توسط زوزان با صدایی خشن و دردناک خوانده شده است. به عبارتی این آهنگ در شکل اصلی خود ترانه نیست، اما وقتی مردم به آن گوش میدهند تبدیل به ترانه عروسی میشود و جای خود را میگیرد و به دنبال آن دیلان میآید. به لطف خوانندگان این آهنگ به زودی به تمام روستاها و شهرها میرسد. در عروسیهایی که مردم دور هم جمع میشوند و با هم شادی میکنند، دردهای ناشی از ظلم و ستم را نیز با آواز به یاد میآورند و کاتارسیس رخ میدهد. جامعه خود را از این آسیبها نجات میدهد و انقیاد آنها به مقاومت تبدیل میشود. مقاومت نیز تقویت میشود.
نمونه دیگر آهنگ «مالان بار کر» در مورد واقعه کشتار درسیم در سال 1938 است. پس از قیام درسیم به رهبری سیدرضا، هزاران کرد کشته میشوند. کسانی که زنده میمانند تبعید میشوند. این آهنگ از تبعید آنها میگوید. مطالعه ای در مورد آسیب کشتار درسیم بر روی سه نسل از درسیم انجام شده است. نسل دوم و سوم قتل عام درسیم را از بزرگان خود شنیدند. نسل سوم به گونه ای از این قتل عام صحبت میکردند که گویی شاهد آن بودهاند. (Academic Research International Vol.8(2) ) ژوئن 2017) )
چهارم. دیلان یعنی هنر زندگی که به صورت تقلیدی نشان داده شود. همچنین دیلان به عنوان بخشی از تئاتر (تئاتر خاموش) نیز تعریف شده است. دیلان در نتیجه پیروی از زندگی روزمره و تقلید از رخدادها توسعه یافته است. به عنوان مثال وقتی در یک دیلان نقش یک دزد نشان داده شود، باید نشان داده شود که چطور میرود دزدی میکند، وقتی گرفتارش میشود چقدر خجالت میکشد و … یا وقتی مردم به مزرعه میروند گندم میکارند، دیلان به آن جان میبخشد. با این کار مردم میفهمند که دیلان هنر زندگی روزمره است و جایگاه مهمیدر زندگی کردها دارد. مردم میتوانند دیلان را با 3، 4، 5… نفر، تا آخرین عدد به یک شکل انجام کنند و با نواختن به سبکهای مختلف، شادی و غم مردم را درک کنند. زیرا کردها همیشه درد، شادی، شادی، جنگ، شادی، کار و زحمت را در قالب دیلان بیان کردهاند. مانند دیلان در کنار دریاچه ارومیه که هدف نه شادی، بلکه سوگواری برای دریاچه و زنده نگهداشتن خاطره آن است، اما در آخرین مورد با کوتهنظری تعدادی فاشیست به دعوای قومیتبدیل شد. کردها بطور طبیعی هنگام کار و استفاده از طبل، آواز میخوانند و میرقصند. هم کار میکنند و هم میرقصند. کردها همیشه احساسات خود را با بدن خود یعنی با حرکات خود ابراز کردهاند. همچنین یکی از راههایی که مردم کرد از فرهنگ خود محافظت کرده و در عین حال فرهنگ خود را دوباره از طریق رقص به مردم معرفی کردهاند، همین دیلان است. در نهایت باید گفت برای کردها دیلان ابزار کارتاسیس است، همانگونه که تعزیه برای شیعیان.